كرامت عشق

در ميانه راه بودنم

بي هيچ تضميني به لحظه در پيش

و چه سخت مي گيرد گردش ايام نفس ديگرم را

سالهاي بس طويل است 

گذر كردن از جاده هاي سياهي از ظلمت

نفس گرمي از دور انگار مرا مي خواند ، 

به كوچه هاي صبر  به كلبه هاي شكيبايي

تنها كرامت عشق است 

دستم گيرد

و توان راه رفتن ببخشدم


برچسب‌ها: ،

بازدید:

مترسك

در ميان حجم اين واژه و درد

در پي ساختن نورم و مهر

در ميان مكاره بازار دروغ

چون مترسك به دنبال سلام

در نهايت يك شبي غمگين و تار

دوخته چشم اميدم روشني باغ


برچسب‌ها: ،

بازدید:

[ ۱ ]

سرزمين مادري مهد آن يار دلجويي ست كه قرن ها قبل از آمدنم گمشده راهم بوده و خواهيم سپرد جان در جوار شيرينش. چه مقدار خون در عدم خورده باشم كه بر خاكم آيي و من مرده باش

پیوندهای روزانه

نوشته های پیشین

آرشیو موضوعی

پیوندها