آی عشق شعله سبزینه تو پیداست
مهر ریشه در جان تو دارد ، تپش های زمان کلام بیقرار توست
ای عظیم ترین میراث ملکوت ، ای همه عشق
خوشا بی سر و سامانی بهر نامت ، خوشا خون جگر خوردن ، خوشا رنجت
خوشا پیکر بیتاب ، خوشا وصل و خوشا حسرت تو
هر دم سلامت می کنم ، هر سو نگاهت می کنم ، ای همه آمال من
ای تقالاهای عمر رفته از یاد
بی نظیر ، ای دوست
گه بهر دیدار ارض طی می کنم و گه سماء را
لوای رسوایی بر تن شد و مطرود هر خانقاه
صحرا به صحرا، دشت به دشت ، لوت به لوت ، دانند اسرار رسواییم را.
آی عشق
شعله بیدادگر هر خرمن بود ، بر باد رود حاصل هر رنجی
گاه در بازار ریا فروش دیدم ترا ، گاه در حجره تردید ،
ای والا تر از تقدس من
ای غایت همه جاده ها
تا بوسه گاه خاک ، خواهم آمد
خواهم آمد
برچسبها:
بازدید: