آی عشق

آی عشق  شعله سبزینه تو پیداست 

مهر ریشه در جان تو دارد ، تپش های زمان کلام بیقرار توست

ای عظیم ترین میراث ملکوت  ،  ای همه عشق

خوشا بی سر و سامانی بهر نامت ، خوشا خون جگر خوردن ، خوشا رنجت

خوشا پیکر بیتاب ، خوشا وصل و خوشا حسرت تو

هر دم سلامت می کنم ، هر سو نگاهت می کنم ، ای همه آمال من

ای تقالاهای  عمر رفته از یاد

بی نظیر ، ای دوست

گه بهر دیدار ارض طی می کنم و گه سماء را

لوای رسوایی بر تن شد و مطرود هر خانقاه

صحرا به صحرا، دشت به دشت ، لوت به لوت  ، دانند اسرار رسواییم را.

آی عشق

شعله بیدادگر  هر خرمن بود ، بر باد رود حاصل هر رنجی

گاه در بازار ریا فروش دیدم ترا ، گاه در حجره تردید ،

ای والا تر از تقدس من

ای غایت همه جاده ها

 


تا بوسه گاه خاک ، خواهم آمد

خواهم آمد


برچسب‌ها: ،

بازدید:

[ ]

سرزمین مادری مهد آن یار دلجویی ست که قرن ها قبل از آمدنم گمشده راهم بوده و خواهیم سپرد جان در جوار شیرینش. چه مقدار خون در عدم خورده باشم که بر خاکم آیی و من مرده باش

پیوندهای روزانه

نوشته های پیشین

آرشیو موضوعی

پیوندها