هر که شد محرم دل

کدامین ما است که گوید از این میلیارد پیکره انسان جدا مانده ز ما ، در حرم یار بی همتای خویش است؟

نکند یارب این حقیقت بادم است سیل پیکر های آدم زادگان ، همه در جمعیت انکار باشند.

در پس کدامین پرده گفتگو است بین مان که اگر بربیافتد نه شما مانید و نه این همه من!

کجایند آن سبکبالان ساحل های شیدا تا بیاندازد نظر بر این حائل چنین ،گرداب گمگشتگی ما.

مرحبا باد،ای تو ابلیس شیرین کار بد نام سر افکنده ز جور.

ای جاهل همی گشتن به دنبال خدا در بوق وکرنا!

 که سبحان الله عما یصفون.

نماز عشق بر ره پویان جانب دار، عشق باز، گورا نوششان باد ،

آن قیام و سجده بر خاک نمودن ها مبارک بادشان ،

دیدار وجه روی دلدار در قنوت ، خندان سعادت بادتان .

افسوس بر اعجاز حلقه

در میان این همه من های من های من هایمان .

در عصر تیرگی برتابیده ز خاور ،

سوگند خوردگان این طریق ناب یارب ، مانده از خم صورت کلامها ،

مانده ام در ظاهر مشرک دون.

و چه شنیدستا که فرود آمد به جان سیلاب رحمت ،

من در پی خویشتن بی خویشتن عبوصم.

و تلخ است در لوای حقیقت ، در کنار عقده های رنگامیز من ،

دور مانده از حرمت محرم یار بی نام .

مانده در انکار خویش

و هرچه هست و هر چه نیست ،

جز لبخند شوخ شیطون!(شیطان).


برچسب‌ها: ،

بازدید:

[ ]

سرزمین مادری مهد آن یار دلجویی ست که قرن ها قبل از آمدنم گمشده راهم بوده و خواهیم سپرد جان در جوار شیرینش. چه مقدار خون در عدم خورده باشم که بر خاکم آیی و من مرده باش

پیوندهای روزانه

نوشته های پیشین

آرشیو موضوعی

پیوندها